توپ!توپ!

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست....

تبلیغات تبلیغات

انقباض

RPGدر باب انقباض میگه بعد از خیلی وقت امروز دوش آب سرد گرفتم. نه که دلم بخواهد ، آب داغ را رویم بسته بودند. تابستان که مزرعه بودم هر روز ظهر که از خواب که بیدار می‌شدم با چشم‌های نیمه باز، زیر آفتاب خود را به استخر می‌رساندم. چشم‌هایم را می‌بستم. نفس عمیق می‌کشیدم، و یک‌لحظه بعد در حالی که در آب معلق بودم، بیدار می‌شدم و روزم آغاز میشد. امروز هم تصور کردن آفتاب داغ تابستان در کنار استخر به دادم رسید.
توپ!توپ! ، ۱۴۰۲-۱۲-۲۰ ، سرگرمی و طنز
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها